سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هادی من

ازدنیــــای ان. ال. پی

در همه حال شکرگزار باشید :

    کوچکترین احساس توانایی و کوچکترین اقدام شما ، نوعی اعتماد به نفس است ، که حد آن نسبت به احساس و اقدام شما متفاوت است . مثلا همین که شما از خانه بیرون می آیید که نان بخرید ، یعنی ابتدا در منزل تصمیم گرفته اید نان بخرید ، احساس توانایی انجام این کار را در خود یافته اید و سپس اقدام نموده اید .

   همین احساس و اقدام محدود عملا یک نوع خودباوری است . بنابراین همه افراد بدون استثناء از اعتماد به نفس برخوردار هستند . اما یکی آن را بیشتر پرورش داده و یکی کمتر . شکرگزاری از هر خصلت و ویژگی مثبتی ، هم نوعی توجه است و هم نوعی پذیرش و تکرار .

   از خصلتهای مثبت خود شکرگزاری کنید تا با این تلقین و توجه و پذیرش ، آن خصلت در شما گسترش یابد .

   به خاطر اعتماد به نفسی که دارید ،خدا را شکر کنید . شکرگذاری به شما احساس بودن و داشتن می دهد که این احساس خود منجر به افزایش اعتماد به نفس شما می شود ، چون شما به خاطر آنچه دارید شکر می گویید در حقیقت شکرگزاری هم نوعی تلقین به نفس است و هم نوعی توجه و تکرار و هم نوعی رضایت خاطر و پذیرش .

    شکرگزاری از یک نعمت،ممکن است به شکلهای گوناگون زیر باشد :

1ـ سپاس مستقیم از خدا

2ـ گفتگو از آنچه که دارید

3ـ استفاده از موهبتها

4ـ کمک به دیگران


ای موسی با زن بیگانه و نامحرم خلوت مکن!

     شیطان به موسی (ع) گفت:من شش چیز به تو می آموزم:

اول) در وقت دادن صدقه به یاد من باش و زود بده که من اگر چه صدقه کم باشد پشیمانت می کنم.

دوم ) ای موسی با زن بیگانه و نامحرم خلوت مکن چون در آن صورت من نفر سوم هستم و تو را فریفته نموده و به فتنه می اندازم و وادار به زنا می کنم.

سوم ) در غضب به یاد من باش برای اینکه درحال غضب تو را برامر خلاف وادار می نمایم و آرزو می کنم که اولاد آدم غضب کند تا مقصود خود را عملی سازم.

چهارم ) نزدیک چیزهایی که خداوند از آنها نهی کرده مشو چون هر کس به آنها نزدیک شود من اورا در آنها می اندازم.

پنجم ) در دل خود فکر گناه و کار خلاف را مکن چون اگر من دلی را چرکین دیدم او را اغوا می نمایم تا آن کار خلاف را انجام دهد.

    در مورد ششم می خواست حضرت موسی (ع)را بفریبد که خداوند به ایشان وحی کرد که شیطان را از خودش دور نماید....

 

داستانهایی از ابلیس

سید محمد میر سلطانی


گزیده ای از (کتاب پنج جادویی (HIGH FIVE)اثر: کن بلانچارد)

                                               بنام خدا

کتاب پنج جادویی(HIGH FIVE ) اثر کن بلانچارد روایتی است از عزم گروهی وپیروزی آن بر تکروی و نمایشی است از اراده جمعی برای پیروزی .

آلن فوستر بخاطر تکروی در کار وعدم کار گروهی، توسط جورج بورتن رییس جدید شرکت اخراج می شود. آلن کاری ندارد جز اینکه به پیشنهاد دوست خود میلت در مورد مربیگری تیم هاکی ریوربند جواب مثبت بدهد اما میلت علیرغم اطلاع از وضعیت آلن مسوولیت یک کار گروهی را به او سپرد زیرا مردم همیشه چیزی را آموزش می دهند که در آن ضعف دارند.......

جوهره وجودی کار تیمی فروتنی وتواضع وفراموش کردن غرور و خود خواهی شخصی است و هدف تیم هدف همه   می شود.لحظه ای که دستهای ما یکدیگر را لمس می کنند، از یکدیگر انرژی می گیرند وهیچ کس به تنهایی موفق نخواهد بود. هر تلاشی نیازمند کار تیمی است، حتی اگر دونفر باشند. برای همه یک انگیزه قوی لازم است تا منافع جمعی را به منافع شخصی ترجیح دهند.

همیشه به یاد داشته باشیم که در یک رقابت گروهی زمانی که شما فی الواقع مترصد توفق و رجحان بر حریف هستید، حریف نیز دقیقا و متقابلا در صدد برتری جویی بر شماست.در این صورت فقط تاکتیک های کار گروهی تضمین کننده موفقیت است.

یاد بگیرید که زندگی تان پویایی ، تداوم و اثر بخشی داشته باشد.تجربه نشان داده که تمام تلاشهای موفق در سایه کار گروهی هماهنگ و سازمان یافته شکل گرفته است.

آخرین کلام اینکه بدانیم و مطمئن باشیم که(( هیچ کس از ما باهوشتر از همه ما نیست))