هدیه ای پیشکش به محضر اسدالله الغالب...
سم الله الرحمن الرحیم
لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار
هدیه ای پیشکش به محضر اسدالله الغالب، ابوتراب، یعسوب الدین،
حیدرکرار،صدیق،مخزن اسرار نبی اکرم (ص)،مظهرالعجایب،کاشف
الکرب،اعتلابخش دین خدادر زمین وآسمانها،امیرالمومنین علی بن ابیطالب
علی (ع)روحی فداه....
در روزهای آخر حیات آقا امیر المومنین هنگامی که در بستر شهادت بودند گروهی از شیعیان جهت عیادت ایشان بر بالینش حاضر شدند که در میان آنها صعصعه بن صوحان از بزرگان شیعه و از اهالی کوفه بود. صعصعه از راویان مورد اعتماد اهل تشیع و حتی اهل تسنن می باشد که هر آنچه از ایشان روایات شده مورد قبول همگان می باشد.
ایشان در آن روز از آقا امیرالمومنین سوال پرسیدند که:
- یا علی (ع) شما برترید یا حضرت آدم؟
آقا امیرالمومنین فرمودند: ای صعصعه خود را تقدیس نمودن زشت و ناپسند است و اگر سخن پروردگار نبود که فرمودند: (از نعمتهای پروردگار خویش ( برای مردم ) سخن بگو. سوره ضحی آیه 11 ) پاسخت را نمی دادم. من برتر از آدم هستم زیرا حضرت باریتعالی همه نعمتهای پاک بهشتی را بر آدم حلال کرد و فقط خوردن گندم را بر ایشان نهی فرمود ولی آدم از فرمان خداوند سرپیچی کرد و از آن گندم خورد. در حالیکه خداوند مرا از هیچگونه نعمتی منع نکرده و مرا از خوردن گندم نیز نهی نفرمود ولی من از خوردن گندم از روی رغبت و اشتیاق دوری نمودم.
( توضیح آنکه آقا امیرالمومنین تا آخر عمر مبارکشان نان جو میل فرمودند و هرگز نان گندم نخوردند)
سپس صعصعه گفت: ای اقا شما برترید یا نوح؟
آقا امیرالمومنین فرمودند: من برتر از نوح هستم، زیرا آنچه را باید تحمل می کرد تحمل کرد ولی هنگامی که از قومش عناد و سرپیچی دید بر اذیت و آزار آنان صبر نکرد و دعا کرد و گفت : ( خداوندا هیچکس از کافران را بر روی زمین مگذار. سوره نوح آیه 26) اما من بعد از بهترین یار و دوستم آقا رسول الله (ص) اذیت و آزار و عناد ورزی قومم را تحمل کردم در حالیکه به من ظلم فراوانی کردند و من صبر کردم و ایشان را (به بد ) دعا نکردم.
سپس صعصعه گفت: ای آقا شما برترید یا ابراهیم؟
آقا امیرالمومنین فرمودند: من برترم. زیرا ابراهیم گفت: ( پروردگارا به من نشان ده چگونه مردگان را زنده می کنی؟ ندا آمد مگر ایمان نیاورده ای؟ ابراهیم گفت: چرا، ولی (می خواهم) تا دلم آرامش یابد. سوره بقره آیه 260) ولی من گفته ام و می گویم: اگر پرده ( حقیقت) برداشته شود ذره ایی بر یقین من افزوده نخواهد شد. ( توضیح آنکه آقا امیرالمومنین در مقام عین الیقین بوده اند)
صعصعه گفت: ای آقا شما برترید یا موسی؟
آقا امیرالمومنین فرمودند: من از موسی برترم. زیرا وقتی خدا موسی را امر کرد به سوی فرعون برود و رسالتش را به او ابلاغ نماید گفت: ( پروردگارا من کسی از ایشان را کشته ام می ترسم مرا بکشند. سوره قصص آیه 33) ولی زمانی که یار و دوستم آقا رسول الله (ص) به امر خداوند مرا امر فرمودند که به مشرکین مکه سوره برائت را ابلاغ نمایم در حالیکه من بسیاری از مردان و بزرگان آنها را به قتل رسانده بودم لحظه ایی درنگ نکردم و به تنهایی و بدون ترس به سوی کفار مکه رفتم و در میان آنان ایستادم و در حالیکه صدای خودم را بلند کرده بودم آیات سوره برائت را برای آنها تلاوت نمودم و آنها به دقت گوش می کردند.
صعصعه گفت: ای آقا شما برترید یا عیسی؟
آقا امیرالمومنین فرمودند: من برترم. زیرا وقتی مریم دختر عمران می خواست عیسی را وضع حمل نماید داخل بیت المقدس بود، بر ایشان ندا آمد که ای مریم از بیت المقدس خارج شو چرا که این مکان عبادت است نه وضع حمل. پس خارج شد ( تا درد زایمان او را به سوی تنه درخت خرمایی کشانید. سوره مریم آیه 23) اما مادر من فاطمه دختر اسد زمانی که ولادتم نزدیک شد به سوی خانه خدا آمد و به کعبه پناه برد، از پروردگارش درخواست نمود که وضع حمل را بر ایشان آسان گرداند، در آن هنگام دیوار خانه خدا شکافته شد و ندایی آمد که: ای فاطمه داخل شو! پس داخل شد و دیوار به حال قبلی برگشت و مادرم مرا در حرم الهی و خانه امن الهی بدنیا آورد.
منبع: اکتشفتُ الحقیقه نوشته هشام آل قطیط چاپ بیروت سال 2000
توضیح آنکه این روایت در منابع دست اول تشیع هم وارد می باشد ولی این
روایت از کتاب کسی است که اهل تسنن بوده و به تاز گی امامیه گشته اند.